پیام به مناسبت کشتار مظلومانه زائرین حرم مطهر شاهچراغ علیه السلام در شیراز

پیام به مناسبت کشتار مظلومانه زائرین حرم مطهر شاهچراغ علیه السلام در شیراز

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ»

اینک که دشمن خون­ آشام و ددمنش و آتش­ افروز با حقارت تمام، با کشتار زائرین مظلوم حرم مطهر شاهچراغ علیه السلام، به ناتوانی و عجز خویش اذعان کرده است، برگ زرین دیگری بر سربلندی و استقامت ملت بزرگ ایران افزوده شد. ریختن خون بی­ گناهان کودک و نوجوان و زن و مرد، آخرین حربه دشمنان قسم­خورده است. دشمنانی که از جایگاه انسانی خود تنزل کرده و از حیوانات هم فرومایه­ تر شده ­اند. «اولئک کالانعام بل هم اضل»

 بصیرت و دشمن­ شناسی و دشمن­ ستیزی و بیداری مردم، پازل دشمن را به هم می­ ریزد و او را خشمگین می­ نماید. «قل موتوا بغیظکم» دشمن هر لحظه مترصد انتقام از این ملت فرهیخته است. اما این که چرا عده­ ای نادان با بازی در زمین دشمن، زمینه را برای او فراهم کرده و خواسته و ناخواسته با مزدوری برای دشمن، امنیت مردم را به خطر می­ اندازند، امری است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. گاهی جوزدگی عده­ ای خساراتی بر جامعه تحمیل می­ نماید که غیر قابل جبران است. بسیار بدیهی است که دست اغتشاشگران و سلبریتی­ ها و جوزدگان، به خون شهدا و از جمله شهدای حرم مطهر آقا شاهچراغ علیه­ السلام در شیراز آلوده است. آشوبگرانی که بدون هیچ تأملی اسیر دست غول رسانه­ ای دشمن شده و با خودتحقیری و سیاه­ نمایی، امنیت مردم کوچه و خیابان را بر هم زده­ اند. مسئله­ ای که به هیچ وجه قابل اغماض نیست. وقتی جایگاه حافظان امنیت در یک کشور هدف قرار بگیرد و سعی وافر در تضعیف این پایگاه رفیع گردد، باید منتظر عقده­ گشایی­ های دشمن خبیث هم بود. مسامحه و مساهله معنا ندارد. جنس رفتارهای هنجارشکنانه اخیر هرگز از جنس مطالبه و اعتراض نیست. نادانی که در کشتی، زیر پای خود را سوراخ می­ کند، همه را به ورطه هلاکت و نابودی می­ کشاند و اگر با او برخورد نشود همچنان به سرمستی خود ادامه می­ دهد. امنیت یک ملت به راحتی به دست نیامده که ملعبه دست نابخردان گردد. دشمن به دنبال فتح خاکریز اول است و به خاکریز حجاب اگر دست پیدا کند و آن را بزند، در سراشیبی فتح دیگر خاکریزها قرار می­ گیرد. اما عده­ ای حجاب را بهانه ­ای برای براندازی حکومت اسلامی و تضعیف نظام کرده­ اند. آنها به دنبال تضعیف ارزش­ها و گسترش فساد و بی بندوباری و تزلزل بنیان خانواده هستند. انقلاب نکرده­ ایم و خون نداده­ ایم تا دو دستی فرزندانمان را تقدیم فرهنگ دشمن نماییم. آیا واقفیم که نسل­ های آینده در مورد غیرت یا بی غیرتی و حتی سکوت و یا جهاد تبیین ما قضاوت خواهند کرد؟ ما در مورد تنگه احد چگونه قضاوت می­ کنیم؟

جایی که دشمن به خواسته خویش نرسد و ناتوان در همراه کردن مردم با خود باشد، دیوانه ­وار به جان زنان و کودکان می­ افتد و پستی و حقارت و دون منشی خویش را بیش از پیش هویدا می­ نماید و حقوق بشر و آزادی آمریکایی اسراییلی را به تصویر می­ کشد. آنان که حقوق زن و آزادی او را در بی­ حجابی و برهنگی خلاصه می­ نمایند، از فطرت خویش فاصله گرفته ­اند. زن، زندگی، آزادیِ آمریکایی اسراییلی، جان زن و کودکان را در حرم مطهر گرفت و آنها را به خاک و خون کشید. کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟

زنی که پازل دشمن را کامل کند؟ زنی که آزادی خویش را در رقص و آواز و برهنگی و چشم­ نوازی برای دیگران تنزل دهد؟ زنی که زندگی در یوغ دشمن پلید را آرزوی خود بداند و به مزدوری دشمن افتخار نماید؟ زنی که با خودتحقیری، سرمایه وجودی خویش را زیر پا گذارد و روی خون هموطنانش به رقص و آواز درآید و هلهله سر دهد؟

آری مدعیان دروغین، زن، زندگی، آزادی را فقط برای این گروه تعریف کرده ­اند، حتی اگر به قیمت گرفتن زندگی و آزادی ملتی تمام شود... حتی اگر به قیمت خون به ناحق ریخته کودکان در حرم مطهر باشد... حتی اگر به قیمت کشتار دانش آموزان بی گناه در آستانه روز دانش آموز باشد... حتی اگر به قیمت گرفتن جان خانواده آرتین عزیز باشد... حتی اگر به قیمت شهادت نخبه دانشگاهی باشد... حتی اگر به قیمت در خون غلتیدن مادر و کودکی روی سنگفرش مکانی مقدس باشد...

آزادی که به قیمت رقص بر خون به ناحق ریخته به دست آید، آزادی نیست، قفسی رنگین است که آسمانی آبی دور تا دورش کشیده­ اند. آزادی چگونه محقق می­گردد وقتی که عروسک­ گردان وجود من، آمریکا و اسراییل و دستان تجزیه­ گر و کومله و داعشی است؟

بانوان انقلابی و ولایی در طول این سالها ثابت کرده­ اند که عروسک گردان وجود خود هستند و ملعبه دست دیگران نمی­ گردند و در پرتو زندگی عزتمندانه، مقتدرانه زندگی می­ کنند. همان مادرانی که فرزندانشان را دادند تا ما در کمال آزادی و امنیت زندگی کنیم. همان­ها که همه زندگی­شان را برای زندگی ما دادند. با الفاظ بازی نکنیم. برای بانوی مقتدر ایرانی، دم از زندگی و آزادی نزنیم. واژه­ هایی که برای عده ­ای آرزوست، برای بانوی مقتدر ایرانی خاطره است. زن، زندگی، آزادی قدمتی 1400 ساله دارد. این واژه­ ها بیش از 40 سال است که توسط بانوان مقتدر و عزتمند ایرانی معناشناسی شده و به همه دنیا صادر شده است. زن، زندگی، آزادی را مادران و همسران شهدا معنا کرده­ اند و بانوان آزاده جهان نیز به آنها اقتدا نموده­ اند. زن، زندگی، آزدی با مبارزه با زنده به گور کردن دختران نهادینه شد. زن، زندگی، آزدی برای زن، ارث و نفقه و مهریه و ... قرار داد. دختری را 1400 سال قبل، غرق در بوسه محبت پدر کرد. با مردسالاری و نادیده گرفتن حقوق زنان مبارزه کرد. کاش برای درک معنای واقعی و صحیح واژه­ های زن، زندگی، آزادی سری به آیات قرآن کریم بزنیم و با نگاه شبکه ­ای به آیات، حصاری را که به دور خود کشیده­ ایم بشکنیم. اگر به دنبال آگاهی هستیم، تبیین آیات دیه و ارث را مطالعه نماییم. آری زن، زندگی، آزادی در سایه ­سار آیات روحنواز قرآن کریم. زن، زندگی، آزادی در کنار عفت، افتخار و شهادت. زن، زندگی، آزادی در پرتو خانواده محوری و استحکام بنیان خانواده. زن، زندگی، آزادی در پرتو تربیت فرزندان عزتمند و غیرتمند. آیا زندگی و آزادی، در خیابان­ها و در بین اراذل و اوباش حرمت شکن و امنیت­ زدا معنا می­ شود؟ آیا با فحاشی به دنبال زندگی و آزادی کاذب راه افتاده­ ایم؟ آیا می­ توانیم پاسخگوی قطرات خون به ناحق ریخته کودکان بر سنگفرش حرم مطهر باشیم؟ از آه آرتین عزیز بترسیم و لحظه­ ای به خود بیاییم و بیندیشیم که خیلی زود دیر می­شود. به کجا چنین شتابان؟!

و السلام علی من اتبع الهدی

5 آبان ماه 1401 / شیراز سومین حرم اهل بیت علیهم السلام

تدبر 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

تدبر روزانه 2 / ماه مبارک رمضان 1442

وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ‏ (بقره/186)

و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه که مرا مى‏خواند پاسخ مى‏گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.


سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمى ‏شود؟

پاسخ: ... یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‏ ایم، و در واقع براى ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است. و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرموده روایات، در این صورت به جاى آن بلایى از ما دور مى ‏شود ویا براى آینده ما یا نسل ما ذخیره مى ‏شود ویا در آخرت جبران مى ‏گردد.

* در اصول کافى مى ‏خوانیم: کسى که غذاى حرام بخورد، یا امر به معروف ونهى از منکر نکند ویا از سر غفلت وبى ‏اعتنایى دعا کند، دعایش مستجاب نمى‏ گردد.

* معناى دعا، ترک کسب وکار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حدیث مى‏ خوانیم: دعاى بیکار مستجاب نمى ‏شود.


سؤال: با اینکه کارهاى خداوند قانون‏مند و براساس عوامل و سنّت‏هاى ثابت است، پس دعاچه نقشى دارد؟

پاسخ: همانگونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‏اش غیر از انسان در وطن است، انسان‏ دعا کننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را براى دریافت الطاف الهى بیشتر مى ‏کند. همانگونه که توسل و زیارت اولیاى خدا، شرایط انسان را عوض مى‏ کند. چنانکه اگر کودکى همراه پدر به مهمانى رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود. بنابراین دعا، زیارت و توسل، سبب تغییر شرایط است، نه برهم‏زدن سنّت‏هاى قطعى الهى.

پیام‏ها:

1- دعا در هرجا ودر هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند مى ‏فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

2- خداوند به ما نزدیک است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما را مى ‏گیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است که در اثر گناهان مى ‏باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجیب» نشانه‏ ى دوام است.

4- با آنکه خدا همه چیز را مى‏ داند، امّا دعا کردن وظیفه‏ ى ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

5- دعا آنگاه به اجابت مى‏ رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

6- دعا، وسیله‏ ى رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

برگرفته از تفسیر نور، ج‏1، ص:  291-289

زهره معارف/ التماس دعا

 

تدبر 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً (نساء/58)

همانا خداوند فرمانتان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و هر گاه میان مردم داورى کردید، به عدل حکم کنید. چه نیک است آنچه که خداوند شما را بدان پند مى ‏دهد. بى ‏گمان خداوند شنواى بیناست.

- امانتدارى و رفتار عادلانه و دور از تبعیض، از نشانه‏هاى مهم ایمان است، چنان که خیانت به امانت، علامت نفاق است.

- در روایات متعدّد، منظور از امانت، رهبرى جامعه معرّفى شده که اهلش اهل بیت علیهم السلام مى ‏باشند.

- آرى، کلید خوشبختى جامعه، بر سر کار بودن افراد لایق و رفتار عادلانه است و منشأ نابسامانى‏ هاى اجتماعى، ریاست نااهلان و قضاوت‏هاى ظالمانه است.

- خیانت در امانت شامل کتمان علم، حرفه و حقّ، تصاحب اموال مردم، اطاعت از رهبران غیر الهى، انتخاب همسر یا معلّم نااهل براى فرزندان و ... مى ‏شود.

امانت سه گونه است:

الف: میان انسان و خدا. (وظایف و واجباتى که بر انسان تعیین شده است.)

ب: میان انسان و دیگران. (اموال یا اسرار دیگران نزد انسان)

 ج: میان انسان و خودش. (مثل علم و عمر و قدرت که در دست ما امانتند.)

- حضرت امیر علیه السلام فرموده است: «من تقدّم على قوم و هو یرى فیهم من هو افضل، فقد خان اللَّه و رسوله و المؤمنین» هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدّم بدارد و پیشوا شود در حالى که بداند افراد لایق‏تر از او هستند، قطعاً او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است. الغدیر، ج 8.

برگرفته از تفسیر نور، ج‏2، ص: 310

- روشن است امانت معنى وسیعى دارد و هر گونه سرمایه مادى و معنوى را شامل مى ‏شود و هر مسلمانى طبق صریح این آیه وظیفه دارد که در هیچ امانتى نسبت به هیچکس (بدون استثناء) خیانت نکند، خواه صاحب امانت، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، و این در واقع یکى از مواد" اعلامیه حقوق بشر در اسلام" است که تمام انسان‏ها در برابر آن یکسانند.

تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 430

تدبر روزانه5/ زهره معارف/ التماس دعا/ ماه مبارک رمضان 1442

تدبر 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ (آل عمران/92)

هرگز به (حقیقت) نیکو­کارى نمى ‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى ‏دارید (در راه خدا) انفاق کنید، و آنچه انفاق مى ‏کنید خداوند از آن با خبر است.

رسیدن به مقام نیکوکاران واقعى، شرایط زیادى دارد که یکى از آنها انفاق کردن از اموالى است که مورد علاقه انسان است، زیرا عشق و علاقه واقعى به خدا، و احترام به اصول انسانیت و اخلاق، آن گاه روشن مى‏ شود که انسان بر سر دو راهى قرار گیرد، در یک طرف مال و ثروت یا مقام و منصبى قرار داشته باشد که مورد علاقه شدید او است، و در طرف مقابل خدا و حقیقت و عواطف انسانیت و نیکو­کارى، اگر از اولى بخاطر دومى صرف نظر کرد معلوم مى‏شود که در عشق و علاقه خود صادق است، و اگر تنها در این راه از موضوعات جزئى حاضر بود صرف نظر کند، معلوم مى‏ شود عشق و علاقه معنوى او نیز به همان پایه است و این مقیاسى است براى سنجش ایمان و شخصیت.

در پایان آیه براى جلب توجه انفاق کنندگان مى‏فرماید: آنچه در راه خدا انفاق مى‏کنید کم یا زیاد از اموال مورد علاقه یا غیر مورد علاقه، خداوند از همه آنها آگاه است و بنا بر­این هرگز گم نخواهد شد و نیز چگونگى آن بر او مخفى نخواهد ماند.

نفوذ آیات قرآن در دلهاى مسلمانان بقدرى سریع و عمیق بود که بلافاصله بعد از نزول آیات اثر آن ظاهر مى ‏گشت، از جمله:

زبیده همسر هارون الرشید قرآنى بسیار گران‏قیمت داشت که آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین کرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، یک روز هنگامى که از همان قرآن تلاوت مى ‏کرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فکر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق کنم، کسى را به دنبال جواهرفروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهاى آن را در بیابانهاى حجاز براى تهیه آب مورد نیاز بادیه‏نشینان مصرف کرد که مى ‏گویند: امروز هم بقایاى آن چاهها وجود دارد و به نام او نامیده مى ‏شود.                         

برگرفته از تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 5-3

تدبر روزانه 4/ زهره معارف/ ماه مبارک رمضان 1442/ التماس دعا